گزیده ای از شعر مسافر                                                             

قشنگ یعنی چه ؟

قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال

و عشق تنها عشق

ترا  به گرمی یک سیب می کند مانوس

و عشق تنها عشق

مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد

مرا رساند به امکان یک پرنده شدن

و نوشداروی اندوه ؟

صدای خالص اکسیر می دهد این نوش

و حال شب شده بود

چراغ روشن بود

و چای می خوردند

چرا گرفته دلت مثل آنکه تنهایی

چه قدر هم تنها

خیال می کنم

دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی

دچار یعنی

عاشق............

و فکر کن که چه تنهاست

اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد

و چه فکر نازک غمناکی

و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است

و غم اشاره محوی به رد وحدت اشیاست

خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند

و دست منبسط نور روی شانه آنهاست

نه وصل ممکن نیست

همیشه فاصله ای هست

اگر چه منحنی آب بالش خوبی است

برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر

همیشه فاصله ای هست

دچار باید بود

وگرنه زمزمه حیرت میان دو حرف

حرام خواهد شد

و عشق

سفر به روشنی اهتزاز خلوت اشیاست

و عشق

صدای فاصله هاست